آنچه من از 6 ماه در روان درم، آموختم
6 ماه پیش ،ج شدم! مدتی بود که روی E می دویدم، اما بالا،ه ضرر کرده بود و به شدت به فکر دور شدن از همه چیز بودم. می دانستم که اگر کمک بیشتری دریافت نکنم، تصمیم گیری من بدتر می شود. بنابراین، تصمیم گرفتم برای اولین بار پس از سال ها به روان درم، شدید برگردم.
من خودم را به یک قرص سختتر بلعیده بودم. من خودم را متقاعد کرده بودم که به ،وان یک شخصیت عمومی که از سلامت روان دفاع میکند، میتوانم به ،وان یک ریاکار دیده شوم. اما در واقع، تنها چیزی که ریا بود، امتناع و سرسختی من از انجام همان کاری بود که دیگران را به انجام آن تشویق میکردم – جستجوی کمک حرفهای (و منظورم آن) بود. من هم همین کار را کردم. و در اینجا چک لیست پنج نقطه ای از چیزهایی است که آموخته ام.
(اگر در تنگنا قرار دارید، یا ،ی که می شناسید، امیدوارم این شما را تشویق کند که سفر خود را با درمان شروع کنید یا کمک کند احساس راحتی کنید تا برای حمایت عاطفی با یک دوست قابل اعتماد تماس بگیرید. با اشتراک گذاری این، امیدوارم که برداشتن اولین قدم را آسان تر می کند.
- همه ما تروما را تجربه می کنیم – فقط باید از برخورد با آن فرار نکنیم: چیزی که در یکی از اولین جلسات ما به خانه آمد وقتی از من پرسید: “چیزی که در کودکی بیشتر از همه به آن نیاز داشتی، اما هرگز به آن نرسیدی چه بود؟” ناگهان او به من کمک کرد تا به یک خاطره خاص دسترسی پیدا کنم که در آن روز به همان اندازه واقعی بود که برای اولین بار برای من اتفاق افتاد. همانطور که جلسات بعدی را پشت سر گذاشتیم، مشخص شد که برای اجتناب از مواجهه با ترومای حل نشده، از آن جو، که «به جا گذاشته بودم» فرار میکردم. او مرا تشویق کرد که با خود کوچکترم بنشینم و با او ارتباط برقرار کنم. اگر بتو،د به این سوال برای خودتان پاسخ دهید و با آن جوان تر ارتباط برقرار کنید، متوجه خواهید شد که به کشف ریشه بسیاری از احساسات، واکنش ها و رفتارهای فعلی شما کمک می کند. همانطور که نمی تو،د از یک رژیم غذایی بد دوری کنید، نمی تو،د از آسیب های روحی خود نیز پیشی بگیرید.
- شما باید واقعیت را در آغوش بگیرید: گفتنش راحت تر از انجامش بود! برای اینکه از واقعیت دوری کنم و با زمان حال بپردازم، ابتدا باید برای از دست دادن انتظاراتی که از زندگیم در نظر گرفته بودم سوگواری می کردم. من با بخش هایی از واقعیت که هر گونه وزن عاطفی را بر من تحمیل کرده اند، دست به گریبان شدم… سخت است و ممکن است بوی بدی بدهد. با این حال، از طریق پذیرش، میتو،د دیدگاه خود را از «این بد بو میکند، و به همان اندازه که خوب است» را به «این بوی بد میدهد، اما من با آن موافقم» تغییر دهید. با پذیرش توشه عاطفی، می تو،د یاد بگیرید که از واقعیت اجتناب کنید و آن را در آغوش بگیرید بدون اینکه اجازه دهید آن احساسات زمان حال شما را تعریف و دیکته کنند.
- شما (و احساساتتان) شایسته هستید: نقطه عطف زم، بود که درمانگرم از من پرسید: “چه چیزی تو را خوشحال می کند؟” این سوال باعث شد احساس کنم شنیده میشوم، زیرا به من کمک کرد تا خودم را بشنوم. پاسخ دادن به آن می تواند یک سوال سخت باشد. با این حال، فرض کنید عمیقاً کاوش می کنید و می تو،د به این سؤال پاسخ دهید. در این صورت، میتو،د اولین قدمها را برای پذیرش احساسات و خودتان بردارید – شما واقعی و واقعی که لایق این هستید که فضا را حفظ کنید و اهمیت دهید بدون اینکه به دنبال تأیید خارجی باشید و شایستگی خود را بر اساس انتظارات دیگران بنا کنید.
- شما باید با هویت خود راحت باشید: درک ترومای گذشته ام نحوه برخورد من با بسیاری از روابط شخصی و تجاری و م،ای آنها برای من را نشان داد. آیا احساس آزادی دارم که با این شخص یا تجارت، خودم باشم؟ آیا من ناخودآگاه به دنبال پذیرش هستم؟ بنابراین درخواست من از شما این است: در نظر بگیرید که چه روابطی دارید، در جایی که احساس می کنید مجبور هستید همان ،ی باشید که فکر می کنید باید باشید در مقابل روابطی که دارید که شما را می سازد و از شما به ،وان فردی که هستید تجلیل می کنید.
- چشم انداز همه چیز است: و نکته پای، من اینجاست. واضح به نظر می رسد، اما تاثیر آن را نمی توان دست کم گرفت: درمان دیدگاه شما را تغییر می دهد. این یک جورهایی مانند گرفتن عینک مطالعه جدید است – شما دنیا را با وضوح بسیار بیشتری می بینید. همانطور که با آسیب های گذشته خود کنار می آیید، روابط و نحوه حرکت شما در جهان به طور قابل توجهی تغییر می کند. هنگامی که درک و دیدگاه شما نسبت به جهان تغییر می کند (و این یک چیز خوب است)، آنچه برای شما ارزش قائل هستید نیز تغییر می کند که به شما کمک می کند واقعیت را به روشی که قبلاً نداشتید در آغوش بگیرید. توشههای احساسی را که به تجربیات قبلیتان رنگ میداد، رها میکنید و بهطور چشمگیری نحوه حرکت در جهان را تغییر میدهید.
اینها پنج نکته از سفر شش ماهه من از طریق روان درم، هستند، و وقتی ویدیو را تماشا می کنید، امیدوارم راه هایی را بیابید که درمان ممکن است برای شما مفید باشد. برای ادامه مکالمه، با جسی – که خودش هرگز تحت درمان نبوده – می نشینم تا سوالات بیشتری را که ممکن است مردم داشته باشند را باز کنم و انگ جستجوی کمک حرفه ای را بیشتر از بین ببرم.
اینجا را بررسی کنید و نظر خود را به من بگویید.
درباره نویسنده
هی، من کوین هستم
نام من کوین است. زندگی من زم، تغییر کرد که فهمیدم زندگی سالم واقعاً یک سفر مادام العمر است که عمدتاً با داشتن یک رژیم غذایی متعادل و لذت بردن از ورزش کافی به دست می آید.
با آزمایش در آشپزخانه و به اشتراک گذاشتن علنی وعدههای غذاییام، متوجه شدم که تغذیه سالم به سختی ،لکننده است و با انجام چند تغییر، میتوانم رژیمی طراحی کنم که میتواند به من در رسیدن به اه، تن، اندام شخصی کمک کند. بدن ما در آشپزخانه ساخته شده و در سالن بدنسازی مجسمه سازی شده است.
منبع: https://fitmencook.com/blog/is-therapy-right-for-you/